تقدیم به تمام عاشقان

تقدیم به تمام عاشقان

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 169
بازدید دیروز : 223
بازدید هفته : 558
بازدید ماه : 556
بازدید کل : 33348
تعداد مطالب : 577
تعداد نظرات : 279
تعداد آنلاین : 1


کوچه

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم ،

همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم ٬

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم ،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهانخانه جانم گل ياد تو درخشيد ،

باغ صد خاطره خنديد ٬

عطر صد خاطره پيچيد ،

يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم ؛

پر گشوديم و درآن خلوت دلخواسته گشتيم ،

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم..

تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت ،

من همه محو تماشاي نگاهت

آسمان صاف و شب آرام ..

بخت خندان و زمان رام ..

خوشه ماه فرو ريخته در آب ..

شاخه ها دست بر آورده به مهتاب ٬

شب و صحرا و گل و سنگ ،

همه دل داده به آواز شباهنگ

- يادم آيد تو به من گفتي : از اين عشق حذر كن !

لحظه اي چند بر اين آب نظر كن !

آب آيينه عشق گذران است ،

تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است ؛

باش فردا كه دلت با دگران است !

تا فراموش كني چندي از اين شهر سفر كن !

با تو گفتم حذر از عشق ندانم ،

سفر از پيش تو هرگز نتوانم .

روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد ؛

چون كبوتر لب بام تو نشستم ..

تو به من سنگ زدي من نه رميدم نه گسستم ..

بازگفتم كه تو صيادي و من آهوي دشتم ٬

تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم ،

حذر از عشق ندانم

سفر از پيش تو هرگز نتوانم نتوانم ،

اشكي از شاخه فرو ريخت

مرغ شب ناله تلخي زد و بگريخت ،

اشك در چشم تو لرزيد

ماه بر عشق تو خنديد ،

يادم آيد كه دگر از تو جوابي نشنيدم

پاي در دامن اندوه كشيدم ،

نگسستم ٬ نرميدم ..

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم ،

نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم !

نكني ديگر از آن كوچه گذر هم !

بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم ؟! ...




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: امید و آرزو تاريخ: 28 مهر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

مغرورانه اشك ريختيم چه مغرورانه سكوت كرديم چه مغرورانه التماس كرديم چه مغرورانه از هم گريختيم غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند هديه شيطان را به هم تقديم كرديم هديه خداوند را از هم پنهان کرديم .

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to razeeshgh.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com